بررسی افکار و رویکردهای استیفن هاوکینگ: فیزیکدان جنجالی در مصاحبه با دکتر رضا منصوری

دکتر رضا منصوریدر روزهای اخیر، استیفن هاوکینگ، فیزیکدان نظری و کیهان شناس بزرگ بریتانیایی، در صدر اخبار محافل علمی جهان قرار داشت. هشتم ژانویه 2012، استیفن هاوکینگ هفتاد ساله شد.
استیفن هاوکینگ مشهورترین فیزیکدان و کیهان شناس دنیای امروز است. نبوغ علمی، پشتکار حیرت انگیز علیرغم معلولیت جسمی شگفت انگیز، آرای جنجالی و نهایتاً حضور چشمگیرش در رسانه ها، علل اصلی شهرت هاوکینگ در این جهان پررویداد است.

هاوکینگ در سال 2011، از اعتقاد پیشین خود درباره خلقت جهان از جانب خداوند دست کشید و این ایده را مطرح کرد که جهان کنونی نیازمند آفریدگار نیست. وی البته خدا را انکار نکرد بلکه خلقت عالم از سوی خداوند را انکار کرد؛ ولی به هر حال رای تازه او درباره منشاء پیدایش عالم، موجی از خبر و تحلیل را در رسانه های علمی و غیرعلمی جهان برانگیخت.

آنچه در پی می آید، گفتگوی عصرایران است با دکتر رضا منصوری، استاد فیزیک دانشگاه صنعتی شریف و موسس و مدیر مسئول مجله نجوم، است. رضا منصوری یکی از بنیان‌گذاران پژوهشگاه دانش‌های بنیادی است و چندین سال نیز ریاست انجمن فیزیک ایران را عهده داشت. وی در این گفتگو به نقد دیدگاه هاوکینگ درباره خلقت عالم و نیز نقش رسانه ای او به عنوان دانشمندی بزرگ در جهان امروز می پردازد.

***

ابتدا کمی دربارۀ جایگاه علمی هاوکینگ در فیزیک نظری و کیهان‌شناسی توضیح بفرمایید. بعضی‌ها هاوکینگ را یک شومن و برخی نیز او را دانشمندی بزرگ می‌دانند. شما چه نظری دربارۀ هاوکینگ دارید؟

هاوکینگ کسی است که در نسبیت عام و کیهان‌شناسی کارهای بنیادی خوبی انجام داده است.
در دهۀ 1960 قضایای تکینگی در کیهان را مطرح کرد که قضایای هاوکینگ – پنروز هم نامیده می‌شود. این قضایا برآمده از محاسباتی بود که این دو نفر در نیمۀ دوم دهه 1960 انجام دادند.

طرح این قضایا تقریباً همزمان بود با کشف تابش زمینۀ کیهانی و منجر به پذیرش مهبانگ یا انفجاربزرگ شد. این کار هاوکینگ و پنروز زمینه‌ساز تحولی جدی در کیهان‌شناسی شد.
پس از آن بالاخره کیهان‌شناسان پذیرفتند که عالم ما از یک انفجار بزرگ شروع شده و در حال انبساط است.

تکینگی یعنی چه؟

در فیزیک تکینگی به جایی در زمان و مکان گفته می‌شود که در آن بعضی از کمیت‌ها، مثل چگالی، بی‌نهایت می‌شوند و یا حجم صفر می‌شود.

هاوکینگ و پنروز، هر دو، نسبیت دان های ورزیده و مهمی هستند. فرق آن دو این است که پنروز دانش‌پیشه‌ای رسانه‌ای نیست ولی هاوکینگ از ابتدا رسانه‌ای و خبرساز بوده است.
علت این امر شاید وضعیت جسمانی هاوکینگ بوده باشد. بسیاری از نسبیت دان ها به‌رغم اهمیت شان وارد رسانه نشده‌اند و برای مردم شناخته شده نیستند.

وضعیت جسمانی هاوکینگ به گونه‌ای است که مردم مایلند رسانه‌ها به او بپردازند. یعنی آدمی که تمام بدنش فلج است ولی مغزش خیلی خوب کار می‌کند. این وضعیت موجب تحریک حس کنجکاوی مردم درباره هاوکینگ می‌شود.
رسانه‌ها هم یک طعمۀ خوب پیدا کرده‌اند و از او استفاده می‌کنند. او هم از رسانه‌ها استفاده می‌کند و از طریق حضور در رسانه‌ها کسب درآمد می‌کند.
هاوکینگ به پولی که از رسانه‌ها می‌گیرد احتیاج هم دارد زیرا خرج زندگی و درمان او خیلی زیاد است.

دربارۀ هاوکینگ این نکته هم گفته می‌شود که بعضی از کتاب‌های غیرتخصصی‌اش را با هدف تأمین مخارج بالای زندگی‌اش منتشر می‌کند.

بله. الان هر چه که هاوکینگ بنویسد و منتشر شود، درآمد بسیار زیادی برای ناشر و خود هاوکینگ دارد.


ادامه مطلب در قالب فايل PDF


عصر ایران، هومان دوراندیش –

Share
2 responses... add one

سلام علیکم ..با آرزوی قلبی شخصی. و تقاضای یاری خداوند برای شما عزیزان در پیشبرفت روزافزونتان در رسیدن به اهداف یقینا خداپسندانه اغاز میکنم.. نخست مصرانه خواهش میکنم پیش از هر اقدامی در جهت طرح موضوع این پیام بابنده بوسیله ایمیل یاترجیحا تلفن تماس بگیرید تا دستاورد بیش از پنجاه سال پژوهش هایم در شناخت شناسی واصول و سازوکار مغز وتفکر را شفاهی با شمادرمیان بگذارم. تا درخصوص جزییات مربوط به ان تصمیم سنجیده تری گرفته شود. با تشکر عباسی 09214074028

[پاسخ]

خداوند چقدر مهربونه بهش درد داده روزی هم داده

[پاسخ]

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *